کد مطلب:28796 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

نبرد امام با عبد اللَّه بن وهب












2726. الفتوح:عبد اللَّه بن وَهْب راسِبی پیش آمد تا میان دو سپاه ایستاد و با ندایی بلند بانگ برآورْد:ای فرزند ابوطالب! تا چه زمان، این امروز و فردا كردن میان ما و تو به درازا كشد؟ به خدا سوگند، ما هرگز این میدان را ترك نمی كنیم، مگر آن كه تو از [ هوای] نَفْس خویش سر بپیچی. پس به مبارزه من در آی تا با تو نبرد كنم؛ و این جماعت را كنار گذار!

پس علی علیه السلام لبخندی زد و گفت:«خدایش هلاك كناد كه چه مرد كم شرمی است! آیا او نمی داند كه من هم سوگند شمشیر و هَم تافته نیزه ام. امّا او از زندگی نومید شده و شاید هم در طمعی دروغین دل بسته است!».

عبد اللَّه، جولان دادن میان دو صف را آغاز كرد و رجز خواند و گفت:

من ابن وهب راسبیِ یورش آورم

كه برای خونخواهی، به این جماعت می تازم؛

تا حكمرانی بدكاران برافتد

و حق به نیكان بازگردد!

سپس یورش آورد و علی علیه السلام او را ضربتی زد و به یارانش ملحق ساخت.[1].









    1. الفتوح:274/4، كشف الیقین:206/205، كشف الغمّة:267/1.